هزینههای اقتصادی عفونتهای رحمی مرتبط با عدم باروری احتمال حذف بهعلت ناکامی در تلقیح، افت تولید شیر و هزینه درمان را افزایش میدهد. یک مورد التهاب رحم تقریباً هزینهای حدود 292 یورو و در پی خواهد داشت. خطر اصلی برای عفونتهای رحمی در گاوهای شیری جفت ماندگی است و تشخیص آن هنگامی صورت میگیرد که غشاهای جنینی حدود دوازده تا بیست چهار ساعت بعد از زایش در محوطهی رحمی باقی بماند. گزینه ی هیچ درمانی در زمان تشخیص جفت ماندگی انجام نشود راهکار رایج در بسیاری از گاوداریها میباشد غشاهای کوتیلدون از بافت کارانکول ها جدا خواهد شد و خروج کامل ظرف چند روز بعد از تشخیص رخ میدهد. بااینحال، گاوها با جفت ماندگی میتوانند علائم معین و طبقهبندیشده مرتبط با عفونتهای رحمی را بعد از اینکه بدون درمان رها شدند نشان دهند. درنتیجه دامداران باید گاوهای دچار جفت ماندگی را برای بیماریهای بعدی تحت نظر داشته باشند و درمان سریع را انجام دهند.
برخلاف آنچه گفته شد آغاز درمان آنتیبیوتیکی برای گاوهای بیمار تشخیص دادهشده حتی بدون علامتهای بیماری معین مورد پذیرش و خواست داپزشکان است تا از عفونتهای رحمی و بیماریهای مرتبط بعدی جلوگیری کنند. هدف درمانهای آنتیبیوتیکهای اختصاصی خروج جفت نیست بلکه جلوگیری از عفونتهای رحمی است تجویز سفتیفور در گاوهای شیری تحت تأثیر سخت زایی، جفت مانده یا هر دو میزان بروز متریت را در مقایسه با گاوهای جفت مانده که با آنتیبیوتیکها درمان نشدند یا آنهایی که با استرادیول سیپیونات درمان شدند را ، 70 درصد کاهش داد. عفونتهای رحمی ظرف یک هفته از زایش، حدود 40 درصد گاوهای شیری را درگیر میکند میزان گلهای برای بروز علائم بالینی بین 36 تا 50 درصد گزارش شدهاست و حدود 21 درصد حیوانات علائم بعدی بیماری مانند تب را دارند. بر اساس مجلات دامپزشکی مشخصشده عفونتهای رحمی تولید شیر و قابلیت باروری را کاهش میدهند. بااینحال در این گزارشات نوع عفونت رحم مشخص نشده و بهعنوان بیماریهایی با محدودهای پیچیده از گاوهایی با علائم عادی تا سپتی سمی که سلامتی را به خطر میاندازند طبقهبندی شدند. علاوهبراین زمانیکه عفونتهای رحم شکل میگیرد، عبارتهای متریت و آندومتریت بدون در نظر گرفتن یافتههای بالینی و تاثیر آنها بر باروری استفاده میشوند. این عدم هماهنگی در توصیفات به عدم اطمینان دامپزشکان در تعریف الگویی معین برای تشخیص و درمان عفونتهای رحمی نسبت داده میشود.
تعریف و خصوصیات بالینی عفونتهای رحمی
متریت
این عارضه نتیجه التهاب شدید موکوس و تحت نفوذ غشاء داخلی رحم، بافت ماهیچهای و سروزی میباشد. این حالت عموماً در طول هفته اول تا 21 روز بعد از زایش اتفاق میافتد و با سخت زایی جفت ماندگی و آسیبهای زایش همراه است. گاوهای تحت تأثیر ممکن است دچار سپتیک ،تب، افسردگی بیاشتهایی و افت تولید شوند. علاوهبراین، ترشحات متعفن فراوان از واژن نیز ممکن است موجود باشد. شدت بیماری به وسیله علائم بالینی طبقهبندی میشود. گاوهایی با رحم که بهطور غیرعادی بزرگشده و ترشحات چرکی بدون علائم سیستماتیک بیماری را دارند بهعنوان درجه یک طبقهبندی میشوند. حیواناتی با علائم مسمومیت خونی بیاشتهایی، کاهش دما در نواحی پاها، افسردگی یا از حال رفتن بهعنوان درجه سه میباشند که به میزان کمی قابلپیشبینی هستند درجات دو و سه میتواند زندگی را به خطر بیندازند که نیازمند درمان آنتیبیوتیک اختصاصی است.
اندومتریت بالینی
این شرایط بهصورت وجود چرک ( بیشاز پنجاه درصد چرکها)یا ترشحات موکوسی چرکی( تقریباً پنجاه در صد چرک و پنجاه درصد موکوس) در ترشحات رحم واژن ظرف 21 روز بعد از زایش یا بیشتر، بدون بزرگ شدن غیرعادی شاخهای رحم مشخص میشود. این ملاکها برای تشخیص اندومتریت بالینی به وسیله ارتباط یافتههای بالینی با افزایش فاصله گوساله زایی تا تلقیح معتبر شدهاست. علاوهبراین، پیشبینی معاینه رکتال برای ارزیابی اندازه شاخ رحم و تشخیص آندومتریوز بالینی فاقد صحت تشخیص در پیشبینی عملکرد تولیدمثل بعدی میباشد تحلیل جسم زرد در گاوها با آندومتریوز بالینی مختل شده و فاز لوتئالی را طولانیتر میکند. چراکه پاسخهای التهابی باعث تغییر ترشح پروستاگلاندین های سری اف به سری ای از اپیتلیال اندو متریال میشود بهعنوان نتیجهگیری در رابطه با جسم زرد مقاوم پروژسترون بر رحم غالب میشود و مکانیسمهای دفاعی رحم را کاهش داده و ممکن است منجر به توسعه پیرومتر یا عفونت ماندگار در رحم شود.
اندومتریت تحت بالینی
این وضعیت بهصورت التهاب اندومتریوم در غیاب مواد چرکی در واژن توصیف میشود که موجب کاهش قابلتوجه در عملکرد تولیدمثلی میشود. نوتروفیل ها اولین پاسخ در مقابل باکتریهای پاتوژنیک رحم در بعد از زایش هستند که موجب افزایش سلولهایی با هسته چند شکلی درون حفره رحم میشود طبق ارزیابی سلولشناسی نسبت سلولها با هستهای چندشکلی موجود در حفره رحم اندازهگیری شد. بنابراین ارزیابی اندومتریت تحت بالینی بهصورتی تعریفشده که سلولها با هسته چند شکلی بیشاز 5/5 درصد از کل سلول ها را تشکیل دهند و 10 درصد سلولای نمونهگیری شده از حفره رحم در غیاب اندومتریت بالینی در 20 تا 30 روز بعد از زایش به وسیله برس سلولی جمعآوری شوند